جدول جو
جدول جو

معنی با آهنگ - جستجوی لغت در جدول جو

با آهنگ
مع أغنيةٍ
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به عربی
با آهنگ
Tunefully
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
با آهنگ
de manière mélodieuse
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
با آهنگ
メロディーに
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
با آهنگ
melodiös
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به آلمانی
با آهنگ
мелодійно
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
با آهنگ
melodyjnie
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به لهستانی
با آهنگ
悦耳地
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به چینی
با آهنگ
melodiosamente
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به پرتغالی
با آهنگ
melodiosamente
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
با آهنگ
melódicamente
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
با آهنگ
melodieus
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به هلندی
با آهنگ
멜로디처럼
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به کره ای
با آهنگ
อย่างมีท่วงทำนอง
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به تایلندی
با آهنگ
dengan melodi
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
با آهنگ
रागात्मक रूप से
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به هندی
با آهنگ
בצורה מלודית
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به عبری
با آهنگ
دھن کے ساتھ
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به اردو
با آهنگ
সুরের সাথে
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به بنگالی
با آهنگ
kwa melodi
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
با آهنگ
мелодично
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به روسی
با آهنگ
melodik bir şekilde
تصویری از با آهنگ
تصویر با آهنگ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب آهنگ
تصویر آب آهنگ
انسان یا حیوانی که از چاه آب بکشد، کشندۀ آب، برای مثال کرده شیران حضرت تو مرا / سرزده، همچو گاو آب آهنگ (سنائی۲ - ۱۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافرهنگ
تصویر بافرهنگ
باادب، ادب آموخته، دانا، عاقل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادآهنگ
تصویر بادآهنگ
دریچه، روزنه، دریچه که برای وزیدن باد باز کنند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
صوت و نقش خوانندگی و گویندگی را گویند. (برهان). صوت و نفس خوانندگی و گویندگی را گویند. بادنوا که بمعنی خوانندگی است. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم آهنگ
تصویر هم آهنگ
یکنواخت و موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر آهنگ
تصویر سر آهنگ
سرهنگ، خوانندگی دو بیت خوانی، ابتدای آهنگ خوانی، تار کلفت ساز بم
فرهنگ لغت هوشیار
آهنی باشد که کفشگران در پس کفش نهند تا بان کفش را فراخ کنند آنگاه که قالب را در کفش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آرنگ
تصویر باد آرنگ
بالنگ بادرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آهنج
تصویر باد آهنج
دریچه روزنه دریچه و روزنی که برای آمدن هوای تازه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با پهنا
تصویر با پهنا
دارای عرض دارای پهنا، وسیع گسترده عریض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافرهنگ
تصویر بافرهنگ
با ادب، ادیب، ادب آموخته، رفیع و بلند مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آهنگ
تصویر باد آهنگ
روزنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادآهنگ
تصویر بادآهنگ
((هَ))
صوت و نقش خوانندگی و گویندگی، انعکاس صدا، بادآهنج
فرهنگ فارسی معین